احتمالا شما هم این جمله رو زیاد شنیدید که تا شکست نخورید، موفق نمی شوید و شکست بخش بزرگی از پیروزی و موفقیت است. این جملات بسیار مهم و صحیح هستند اما در شرایط مطلوب خودشان کارکرد دارند. ما باید یاد بگیریم از شکست ها درس گرفته و عبرت آموزی کنیم. اگر این مورد را فراموش کنیم انبوهی از شکست ها اطراف ما را گرفته و یکی پس از دیگیری اتفاق می افتند.
اولین قدم در درس گرفتن از شکست ها این است که ما به بپذیرش برسیم. یعنی قبول کنیم که شکست خورده ایم، با آمار و اعداد ساختگی شکست خود را لاپوشانی نکنیم. شجاع باشیم، و بدانیم که شکست خورده ایم و به این موضوع آگاه باشیم که اگر شکست ها را نپذیریم متوجه موفقیت هم نخواهیم شد.
مسئولیت پذیری کلید بسیار مهمی هم در توسعه فردی و هم در زندگی عمومی و کاری ماست. زمانی که در کاری شکست می خوریم باید بپذیریم که مسئولیت این شکست با ما بوده است. حتی اگر اینگونه فکر کنیم که زمین و زمان دست در دست هم گذاشته اند تا ما شکست بخوریم باز هم، بار مسئولیت این شکست بر عهده ماست. مسئولیت پذیری یکی از بزرگترین نقاطی است که بلوغ را در افراد نشان می دهد. در زمان پیروزی به خود ببالید که پیروز شده اید اما در زمان های شکست و ناامیدی مسئولیت پذیر باشید و بار مسئولیت شکست را بر دوش کشیده و آن را بپذیرید.
برای اینکه بدانیم چگونه از شکستهایمان درس بگیریم باید آن ها را تحلیل و آنالیز کنیم. برای اینکار کافیست تا شروع به نوشتن کنیم. کاغذی برداشته و روی آن شکست مورد نظر را می نویسم. سپس از زمانی که تصمیم به انجام آن فعالیت شکست خورده گرفته ایم را یادداشت کنیم. هر کار کوچک و بزرگی که کرده ایم را می نویسم، حتی مکان ها و حالاتی که در آن بوده ایم را باید قید کنیم.
در زمانی که در حال آنالیز شکست هستیم، باید مراقب تک تک تصمیماتی که گرفته ایم باشیم. چون قطعا و حتما یکی از همین تصمیمها بزرگترین عامل شکست بوده است. متاسفانه پس از شکست ما فراموش کار می شویم و بسیاری از تصمیمات را از یاد می بریم. برای آنکه در تله فراموش کاری تصمیمات نیوفتیم نیاز است در زمانی که پروسه فعالیت هایمان را شروع کرده ایم هر تصمیم را در دفترچه تصمیمها یادداشت کرده و حتی دلیل آن را بنویسم که چرا در آن لحظه این تصمیم را گرفته ایم. حالا زمانی که پای آنالیز شکست به میان می آید به دفترچه تصمیمی گیری ها مراجعه کرده و به تک تک آنها دسترسی خواهیم داشت، من به شما قول میدهم که تصمیماتی را خواهید دید که اصلا یادتان نمی آید.
زمانی که شکست میخوریم نباید جای خودمان فکر کنیم بلکه باید مانند یک آنالیزور ورزشی که فیلم مسابقه را بارها و بارها می بینید به خارج از گود رفته و تمام اتفاقات را مرور کنیم. با بی رحمی تمام باید به همه فعالیت ها نگاه کنیم و تک تک آن ها را مورد قضاوت قرار دهیم. کارهایی که درست بوده را نوشته و کارهای غلط را هم بنویسیم. یادتان باشد گاهی کاری غلط نیست، فقط در مکان اشتباه یا زمان اشتباه یا برای فرد اشتباه انجام گرفته است. پس حتما به این عوامل هم نگاه کنیم.
همیشه شکست های ما ناشی از مرتبطترین مسائل نیستند. گاهی یک مسئله بی ربط می تواند دلیل اصلی شکست ما باشد. برای مثال، شما باید به جلسه ای بروید و قرارداد مهمی را امضا کنید که در آینده حرفه ای شما تاثیر زیادی دارد، ولی صبح که می خواهید سوار خودروی خود شوید با تایر پنجر آن مواجه شده و زمان زیادی را صرف پنچر گیری کرده و در نهایت با دقایقی تاخیر به جلسه می رسید. حال از شانس بد شما طرف مقابل بسیار به تایم بندی حساس است و این تاخیر از نظر وی پذیرفته نیست، پس تمام تلاش خود را میکند که این قرارداد به امضا نرسد. پنچری ماشین شما موضوع بسیار بی ربطی است، اما باعث شده تا یک سلسله اتفاق بد پشت هم رخ دهد. پس مسائل بی ربط میتوانند اثرات مهلکی از خود با جای گذاشته و همه چیز را به سمت شکست سوق دهند.
گاهی با همه آنچه گفتم باز نمیتوانیم دلیل شکست و یا چگونگی آن را متوجه شویم. اینجا نباید جا بزنیم و بگوییم من بد شناس بودم که اینجوری شده بلکه باید به متخصصی در زمینه موضوع مورد نظر مراجعه و بخواهیم این آنالیزها را وی انجام دهد. مطمئن باشید نتایج شگفت انگیزی رو به شما گوش زد خواهد کرد.
بله آزموده را آزمودن خطاست، اگر شما هر روز برای رسیدن به محل کارتان چراغ قرمز راهنمایی را رد کنید هر روز جریمه می شوید! پس اگر کاری را که قبلا در آن شکست خورده باشید، مجددا به همان روش قبلی انجام دهید و همان شرایط بر آن حکم فرما باشد دوباره و دوباره نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت.
شکست به خودی خود دردناک است. اما ماهیت شکست دلپذیر و آموزنده است، آنقدر که ما می توانیم از شکست ها بیاموزیم از موفقیت ها درس نمیگیریم. شکست از پایه های رشد شخصی و حرفه ای ماست. خیلی ها از شغل خود اخراج می شوند ولی در همان شغل در شرکتی دیگر تبدیل به نامبر وان جهان می شوند ولی اگر آن اخراج نبود امروز آن نامبر وان هم نبود!